روز نوشته های دو نفر!

هرچی و هر وقت که بخوایم میایم و اینجا می نویسیم ولی سعی میکنیم روز به روز آپ دیت بشه (-;

روز نوشته های دو نفر!

هرچی و هر وقت که بخوایم میایم و اینجا می نویسیم ولی سعی میکنیم روز به روز آپ دیت بشه (-;

چه جالب

اگر تمام شب برا ی از دست دادن خورشید گریه

 

کنی لذت دیدن

 

ستاره ها را هم از دست خواهی داد.

 

یه روز عشق و فضولی و حسادت و دیونگی با هم

 

قایم موشک بازی می کردن بعد فضولی حسادت رو

 

پیدا می کنه حسادت از روی حسودیش به دیونگی

 

میگه عشق پشت گل سرخ قایم شده دیونگی خاری

 

 رو بر می داره و به طرف عشق پرتاب میکنه و عشق

 

 برای همیشه کور میشه دیونگی قول میده تا اخر

 

عمرش پیش عشق بمونه و تنهاش نذاره و قول میده

 

جای چشم های عشق باشه برای همینه هرکی

 

عاشق میشه دیونست

 

 

درست است که روزی فراموش میکنی و روزی

 

فراموش میشوی اما بدان فراموش شدگان هرگز

 

فراموش کنندگان را فراموش نخواهند

 

کرد

 

 

سه چیز در زندگی هیچگاه باز نمی گردند: زمان،

 

کلمات و موقعیت ها. سه چیز در زندگی هیچگاه نباید

 

 از ‏دست بروند: آرامش، امید و صداقت. سه چیز در

 

زندگی هیچگاه قطعی نیستند: رؤیا ها، موفقیت و

 

شانس. ‏سه چیز در زندگی از با ارزش ترین ها

 

هستند: عشق، اعتماد به نفس و دوستان واقعی

 

 

تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیبا ست

 

 حاجت به بیان نیست که از روی تو پیدا ست

 

 من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم

 

افسوس که یک لحظه تماشای تو رویا ست

 

 

 

در حضور خارها هم می شود یک یاس بود

 

 در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود

 

 

میشود حتی برای دیدن پروانه ها

 

 شیشه های مات یک متروکه را الماس بود

 

دست در دست پرنده بال در بال نسیم

 

 ساقههای هرز این بیشه ها را داس بود 

 

کاش می شد حرفی از "کاش می شد"هم نبود

 

 هرچه بود احساس بود

 

 

 

انقدر ارزوهایم را به گور بردم که دیگه جایی برای

 

جسدم نیست

 

 

شعر های قشنگ من

 

ناز نگاه جانان دیگر کشیدنی نیست

 

گل در مرام بلبل از شاخه چیدنی نیست

 

انقدر شکوه کردم هر روز از جفایش

 

این داستان کهنه دیگر شنیدنی نیست

 

هر دل اگر بماند از عشق بی نشانه

 

دیگر درون سینه ان دل تپیدنی نیست

 

باید که عرضه دارم احوال خود به جانان

 

افسون این عریضه دیگر نوشتنی نیست

 

 

امدی در باغ شعرم باز میبینم تو را

 

در غزل جایت دهم از بهر تسکینم تو را

 

در گلستانی که یادت سبز تر از برگهاست

 

چون گل صد خاطره اهسته میجستم تو را

 

بی تو رویا همچو خوابی و سرابی باطل است

 

  کاش میدیدم برون از خواب رنگینم تو را

 

سلام

سلام.من اول به خودم گفتم که تو این وبلاگ فقط عکس بذارم و همین کار هم داشتم میکردم (البته به کمک ارش) ارش بهم گفت میخواستی یه سلام علیکی با بر و بچ میکردی و من هم تازه یادم اومد بعد از چند تا پست بیام وسلام کنم.تازه بعدش به این فکر افتادم که غیر از عکس شعر هایی و که تو چند سال دائم جمع کردم هم بنویسم.خوب پس بریم سر اصل مطلب:

سلام

من زیاد خوش سلیقه نیستم و تو کارم هم وارد نیستم(منظورم وبلاگ نویسیه) ولی خوب انتظار دارم هر کسی میاد به ما سر میزنه نظرش هم بگه.اگه دلش خواست هم تو نظرات فحش هم بده.ما به دل نمیگیریم. در ضمن همون طور که گفتم من این شعر ها رو جمع کردم از هر جا رسیدم و به نظرم قشنگ اومده نوشتم منظورم اینه که شاعر نیستم و بعضی وقتها از شعری تو کپی کردم.اصلا هم یادم نیست از کدوم وبلاگ.پس اگه یکی اومد ودید شعرش اینجاست نیاد منو ضایع کنه. تو نظرات بگه چه کار کنم منم یا مینوسم از کدوم وبلاگ یا پاکش میکنم.خوب دیگه زیاد وراجی کردم.فعلا بای.