-
زمان وداع ما شده است
جمعه 5 بهمنماه سال 1386 00:45
مرا ببوس...زمان وداع ما شده است. پرنده از قفس این و ان رها شده است. گریه ی غرق مکن صبور باش و مرا ببین. دوباره چشم تو دریا ی ربنا شده است. چسباندی مرا به سینه ی پر مهر خویش عزیز من!دلم از سینه ام جدا شده است. بگو چگونه بمانم در این دیار خراب. شبان این گله با گرگ همصدا شده است. کدام دست به زخم من و تو مرهم زد؟ کدام...
-
یادت میاد؟
یکشنبه 30 دیماه سال 1386 20:07
یادت میاد چی شد که من یک دفعه عاشقت شدم؟ بدون اینکه بذاری وارد قایقت شدم. یادت میاد نگات پر از شکایت و فاصله بود. اما به جاش نگاه من صبور و پر حوصله بود. یادت میاد وقتی بهت گفتم چقدر دوستت دارم. گفتی ببین من فرصت این قصه ها رو ندارم. یادت میاد با این جواب خسته شدم از زندگی . تو رفتی و من موندم و یه دنیا غرق تشنگی....
-
اگه از تو ننوشتم فکر نکن سرم شلوغه.
چهارشنبه 26 دیماه سال 1386 03:34
اگه از تو ننوشتم فکر نکن سرم شلوغه. توی زندگی یه وقتا تنهایی رمز عبوره. اگه از چشات گذشتم فکر نکن عاشق نبودم. مطمئن باش توی دنیا دل به تو سپرده بودم. خیلی سخته بگی میرم وقتی که میخوای بمونی. وقتی میخوای تو خیالت شعرای قشنگ بخونی. من گذشتم از تو اما تو همیشه بهترینی. مثل اشکی واسه چشمام موندگاری و صمیمی. من میخواستم...
-
شعرهای قشنگ من....)من نگفتما)
جمعه 21 دیماه سال 1386 03:49
از نامت شراره های عطش زبانه میکشد.وقتی بیایی بر هفت سین سفره مان نام تو را اضافه خواهم کرد. فرشته ای را در قطعه سنگ مرمری دیدم و انقدر ان سنگ را تراشیدم تا او را ازاد کردم. ان چنان زی که گر از حادثه بر باد روی حسن نامت نگذارد که تو از یاد روی من صدای نفس باغچه را میشنوم و صدای ظلمت را وقتی برگی میریزد. من در این...
-
چندتا جمله که منو وادار کرد فکر کنم!
جمعه 21 دیماه سال 1386 03:43
زندگی به هیچ چیز نمی ارزد.ولی ارزش هیچ چیز به اندازه ی زندگی کردن نیست. هر مردی داماد میشود ولی هر دامادی مرد نمیشود. سکوت را انتخاب کنید.وقتی سکوت میکنیم انگار به خدا گوش فرا میدهیم. قوی ترین شخص در جهان کسی است که بیش از همه تنها باشد.
-
به نام یزدان
سهشنبه 18 دیماه سال 1386 03:15
به نام یزدان می ستایم و به یاری می خوانم دادار افریدگار.از همه چیز اگاه و کردگار جهان و خداوند خداوندان و افریدگار و نگهدار افریدگان.روزی دهنده ی توانای نیروی ازلی.بخشاینده ی بخشایندگر مهربان و پروردگار توانا و پاک.من در این دهکده ی عشق تو را میخوانم وز پس ایینه ها نام تو را می بینم.در دلم عشق تو را میکارم.در سرم بوی...
-
یک یه اپ معمولی
شنبه 24 آذرماه سال 1386 00:31
پنجره ای باز.دلهره ای سرد.بغضی گرفته از این همه درد.تنهاترین مرد.در جنگلی سبز. بر بام یک سرو نامیده خود را مرد......بر لب دریا با لبی تشنه چشم انتظارت یک شاخه ی گل . سرد.تنها شیشه های پر از اب چشمانم منتظر بیدار و رها از خواب دلم میتپد با نغمه ای عاشقانه لبانم خشک تشنه ی عشقی مهربانه .تو دلشاد انسوی پنجره ها. من دلتنگ...
-
دو بیتی
چهارشنبه 7 آذرماه سال 1386 02:05
من از چشمان خود اموختم رسم محبت را. که هر عضوی به درد اید به جایش دیده میگرید. هر که گفت بهر تومردم دروغ گفت. من راست گفتم که برای تو زنده ام. خواهی در وصل بسته باشد باشد یا این دل خسته خسته باشد باشد گفتی که دل شکسته را داری دوست خواهی دل من شکسته باشد باشد در خلوت انس گوشه ای مارا بس از خرمن عشق دانه ای مارا بس روزی...
-
چندتا شعر خوشگل
سهشنبه 29 آبانماه سال 1386 00:09
گوش جان میخواهد شنیدن معنی اوای عشق خاصه ان وقتی که غوغا میکند مبنای عشق هر کسی را تاب عنقا نیست اندر کوه قاف ور نه چون منصور سر میداد بر بالای عشق ای که پیش از این نصیحت کرده بودی گوش دار کور دل با دیده سر کی شود بینای عشق غرقه در غرقاب میجنبد به امید نجات کو نمیداند که غرق افتاده در دریای عشق ای مخالف گر خریداری...
-
چه جالب
دوشنبه 28 آبانماه سال 1386 23:15
اگر تمام شب برا ی از دست دادن خورشید گریه کنی لذت دیدن ستاره ها را هم از دست خواهی داد. یه روز عشق و فضولی و حسادت و دیونگی با هم قایم موشک بازی می کردن بعد فضولی حسادت رو پیدا می کنه حسادت از روی حسودیش به دیونگی میگه عشق پشت گل سرخ قایم شده دیونگی خاری رو بر می داره و به طرف عشق پرتاب میکنه و عشق برای همیشه کور میشه...
-
شعر های قشنگ من
دوشنبه 28 آبانماه سال 1386 01:40
ناز نگاه جانان دیگر کشیدنی نیست گل در مرام بلبل از شاخه چیدنی نیست انقدر شکوه کردم هر روز از جفایش این داستان کهنه دیگر شنیدنی نیست هر دل اگر بماند از عشق بی نشانه دیگر درون سینه ان دل تپیدنی نیست باید که عرضه دارم احوال خود به جانان افسون این عریضه دیگر نوشتنی نیست امدی در باغ شعرم باز میبینم تو را در غزل جایت دهم از...
-
سلام
دوشنبه 28 آبانماه سال 1386 01:25
سلام.من اول به خودم گفتم که تو این وبلاگ فقط عکس بذارم و همین کار هم داشتم میکردم (البته به کمک ارش) ارش بهم گفت میخواستی یه سلام علیکی با بر و بچ میکردی و من هم تازه یادم اومد بعد از چند تا پست بیام وسلام کنم.تازه بعدش به این فکر افتادم که غیر از عکس شعر هایی و که تو چند سال دائم جمع کردم هم بنویسم.خوب پس بریم سر اصل...
-
این فقط یه تسته!
یکشنبه 25 شهریورماه سال 1386 05:24
سلام سلام آقایون و خانوم های محترم... فعلا داره این وبلاگ یعنی قالب این وبلاگ تست میشه... این نوشته هم فقط جهت تست فرستادم و هیچ ارزش قانونی دیگه نداره... به زودی زود شروع میکنیم به نوشتن... منتظر ما باشین! روز خوش